اگر دختربچه ها در میان استرس در حالی بزرگ شوند، که پدرشان غایب و جایگزین او حضور دارد، معمولا از مردان انتظار حمایت ندارند.
 

استرس و مادران مجرد

مادران مجرد با انواع استرس ها روبه رو هستند. آنها اغلب مشکلات اقتصادی دارند؛ وضعیت فقیرانه مسکن و غذا تأثیر چندانی بر سطح کورتیزول کودک ندارند، اما عوامل استرس زای خانوادگی، یعنی درگیری و تغییرها، تأثیر بسیار چشمگیری دارند. غیبت پدر استرس مزمن را افزایش می دهد و حضور ناپدری ها آن را افزون تر هم می کند. هنگامی که استرس بالا می رود دختران با سرعت بیشتری به بلوغ نزدیک می شوند.
 

نقش ناپدری ها

مطالعات نشان می دهند که ناپدری ها سرعت بلوغ یک دختر را تندتر می کنند؛ نه تنها به این دلیل که اغلب سبب استرس می شوند، بلکه به آن دلیل که فرومون، یعنی ترشحی شیمیایی که بر رفتار تأثیر دارد، از خود به جای می گذارند. شواهدی وجود دارند که انسانه ا به طور ناخوداگاه با فرومون ها رابطه برقرار می کنند. شواهد روشنی دال بر این وجود دارند که در مورد حیوانات، حضور فرومون های پدر زیست شناختی، بلوغ را مانع می شوند، در حالی که حضور فرومون های مردان بیگانه، آن را تسریع می کند.
 
مطالعه ای که در سال ۲۰۰۰م، منتشر شد، مشخص می کند که حضور ناپدری سبب ایجاد بلوغ زودرس در دخترانی می شود که جدا از پدر زیست شناختی خود زندگی می کند. هرچه حضور ناپدری طولانی تر باشد، بلوغ زودتر روی می دهد.
 
در مطالعه طولی جدیدتری (۲۰۰۳) بر روی ۷۶۲ دختر از سوی بروس الیس و همکارانش، این نتیجه به دست آمده که حضور نداشتن پدر زیست شناختی، خطر فعالیت جنسی در نوجوانی را به طرز چشمگیری افزایش می دهد، و حضور پدر زیست شناختی عامل بازدارنده مهمی در برابر روابط جنسی زودهنگام حتی در صورت حضور دیگر عوامل خطرزاست.
 

تحلیل تکامل گرایان

تکامل گرایان این پدیده را با راهبردهایی که تمایل به حفظ بقا دارند، مرتبط می دانند. دختران، همچنان که بزرگ می شوند، اطراف خود و به ویژه محیط خانوادگی خود را مشاهده می کنند. اگر پدر زیست شناختی حضور داشته و در رفاه آنان سهیم باشد، راهبردهای همسرگزینی و قرار ملاقات گذاشتن های آنها به وقت خود و با انتظار برای مرد دلخواه صورت می گیرد؛ آنها در انتظار یک رابطه پایدار هستند و به دلیل رفتارهای خود (محتاطانه، با اعتماد و متعهدانه)، احتمال دارد به آن برسند.
 
از سوی دیگر، اگر دختربچه ها در میان استرس در حالی بزرگ شوند، که پدرشان غایب و جایگزین او حضور دارد، معمولا از مردان انتظار حمایت ندارند. آنها بیشتر آماده آن هستند تا استراتژی فرصت طلبانه کوتاه مدتی را در زمینه همسرگزینی در پیش گیرند و با توجه طلبی جنسی با خود به مجموعه ای از مردان، هر حمایتی را می توانند به دست آورند. آنها در هنگام جوانی رفتار ز پر مسئله ای دارند و بعدها بیشتر احتمال دارد طلاق بگیرند.
 
محیط های مختلط برخی نشانه ها (سیگنال ها) را همزمان برای پسران نیز ارسال می دارد. در محیط های ناپایدار، دغلکاری افراد، خطرپذیری و تکاپو برای پر کردن خلأ قدرت می تواند به نزدیکی مردان با تعداد بیشتری از زنان و درنتیجه زاد و ولد بیشتر منجر گردد. به عکس، هنگامی که پسران در محیطی به دنیا بیایند که در آن زنان سرمایه گذاری مرد را برای زندگی، مسلم به شمار می آورند، یاد می گیرند که سرمایه گذاری برای همسر و فرزند بهترین راه برای فرزندآوری موفقیت آمیز خواهد بود. مطالعه دست کم یک گروه از دانشجویان نشان داده که انتظارهای متضاد درباره سرمایه گذاری مردان می تواند بیانگر استراتژی های همسرگزینی متضاد مردان و زنان باشد.
 

همسریابی محیطی

این دیدگاه که دختران در حال بلوغ، بر مبنای نشانه های سیگنال های همسریابی محیطی عمل می کنند، می تواند بیانگر واقعیت های قابل اثبات باشد، برای مثال، دخترانی که در خانه های تک سرپرست یا دارای سرپرست ناتنی رشد می کنند، زودتر وارد مرحله بلوغ می شوند و تمایل به روابط جنسی در آنها زودتر آغاز می شود، در عین حال که رفتار جنسی خشونت آمیزتری نیز از خود بروز می دهند. متغیرهای جامعه شناختی مانند میزان نظارت بزرگترها بیانگر این پدیده ها نیست.
 
این شواهد آنچنان که به نظر می رسند، تعجب آور نیستند. طبیعت اغلب قابل تطابق است به طوری که انسان ها می توانند در محیط های متغیر عملکردهای متفاوت داشته باشند. دست های ما از طریق یک فرایند زیست شناختی پینه می بندد، اما این پینه ها در صورتی به وجود می آید که در محیط، سایش وجود داشته باشند.
 
نویسنده: استون ای. رودز
 
منبع: کتاب «تفاوت های جنسیتی را جدی بگیریم!»